زلفِ هندُو، آتشْپرستْ یا زنّاره؟
یا طرّهیِ مشکینْ به گردِ عذارهْ؟
شوی قدره یا رنگِ لیلْ، ماهِ تارهْ؟
یا اَژْدرهْ که، هَرْ دَمْ گذرْ به لارهْ؟
وَرْنْ گَرْ به جنّت مرهْ، بیتهْ نارهْ
گَر وَرنْ به دُوزخْ، ترهْ دارمهْ خارهْ
یا قُوتهْ تنهْ لوُو قَندِ خروٰارهْ
گَرْ ایشِمْ ترهْ، مهْ زمسْتُونْ ویهٰارهْ
رُوبَندْ دَوْس مهْ آفتِ روزِگارهْ
حُسْنِ تهْ دلبَرْ، شَهْرْ هَمهْ جٰا دیارهْ
لَیْلیمَنشْ، حُوریروشْ، مهْ خُونکارهْ
دْ زلْفْ اَژدَرْآسا، آدمی بقمٰارهْ
مشکینْ طُرّه، سیمینْ وَرقْ سَرْ دیارهْ
یٰا سُنْبُله که هُو داشتْ دَشْتِ ختٰارهْ
یٰا صَفحهیِ گلْ، طَرْحِ مشکِ تتٰارهْ
یٰا به ملکِ چینْ، لَشگرِ زَنگْبارهْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
زلف هندو، آتشپرست یا زنّار است؟ / یا طرّهی مشکین به گرد چهرهی توست؟
[زلف تو] شبقدر است، یا رنگ شب ماه تار است؟ / یا اژدهاست که هر دم گذارش به سوی دشت لار است؟
اگر به بهشتم ببرند، بیتو برایم آتشین است / اگر به دوزخم ببرند، چون تو را دارم، برایم نیکوست
لب تو چون یاقوت و برابر خروار قند است / اگر تو را نگاه کنم، زمستان من مانند بهار است
روبنده بسته، آفت روزگار من است / دلبرا، زیبایی تو در همه جای شهر آشکار و مشهور است
لیلیمنش، حوریروش، خونکار من است / دو زلف اژدهاوش، آدمی را میدَرَد
طرهی مشکین بر برگ نقرهگون چهرهاش هویداست / یا چون سنبل است که در دشت ختا روییده است (دشت ختا را انباشت)
یا صفحهی گُل، طرح مشک تاتار است / یا در سرزمین چین، لشگر زنگبار است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.