ای شه بخت سرهشندییه دیبا را
تن مرْ آزارنه، (مه) ویله بوره تا بالا
گِلِ وَلگ ره (به) تنه تن هادِئِمْ جا
بسرهنه تنره، مه خور و مونگ والا
ته خش خسنی ناز و سرینِ شهلا
خو، نییه مرهای خورِه چیره، ته وا
منْ تنه نوم ره ورمه هر روزه سی جا
تو سنگه دلْ مه نوم ره زبون گنی؟ نا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
باز بر سر بخت خویش روی انداز دیبا افشانده است / اما پیکرم مرا میآزارد و فریادم به آسمان (بالا) میرسد
برگ گل را بر پیکر تو جای میدهم / آنگاه که برهنه باشی،ای خورشید و ماه والای من
تو در بستر (یا نازبالش) خود به ناز و خوشی میخوابی / ولی مرا براای دوری تو خواب و آرام نیست،ای خورشیدروی من!
من هر روزه نام تو را سی جا (سی بار) یاد میکنم / آیا تو سنگدل نام مرا به زبان میآوری؟ نه!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.