بِهْ سِرْخِهْ گِلِ سَرْ بِهِشْتی سُوسَنْ پٰا
اَفْلهْ کِنِّهْ گَرْ بَمجی یِکی سٰا
خٰارِجْ نیمِهْ مِنْ تِهْ نَدیینْ یکی سٰا
تٰا مِهْ قَفِسِ مِرْغْبَپِّری بِهْ تِهْ جٰا
هِچّی نییِهْ رُوزْمِهْ وَر بَئیشْتِهْ مِهْ وٰا
اُونی کِهْ بَئیشْتِهْ، غَمْ هِنیشْتِهْ تیسٰا
اَمیرْ گِنِهْ اینْ کُهْنِهْ دَنی یِکی سٰا
مِهْ سیئِهْ بِهْ غَمْ هَرْگِزْنَوُونِهْ تیسٰا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پای سوسنگونهات را بر سر گل سرخ نهادی / که اگر ساعتی روی آن راه بروی، آبله میکند.
ساعتی از ندیدن تو، به دور نیستم / تا مرغ جانم از قفس تن به سوی تو پرواز کند
روزی نشد که مراد دلم به برم بنشیند / آنگاه که بنشیند، غم از آن تهی میشود
امیر میگوید: که در این جهان کهن یک ساعت، / سینهی من هرگز از غم تهی نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.