امیر گنه: مه سُورهْ قدْ، دال بییِهْ دالْ
رستمْ عشقِ خنهْ دَکتْ زالْ بَییِه زالْ
مَجنونْ صفتْ صحرا مَجمّه سالْ در سالْ
لمالم دلْ دارمه وُ زبُونْ بییِه لالْ
حَمْزهیِ ریکٰا سُورهْ قَدْ، نارنجِ خالْ
تَسْبهْ دَستْ هائیتْ، دارنه هَمٰالِنّی بالْ
اگرای دَنی، دُونی تُو عاشقِ حالْ
شُو تا بِه صوٰاحْ، گردنْ دگٰاردنّه بٰالْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: قد سرو من، دال شد، دال / رستم به خانهی عشق افتاد، زال شد، زال
سال در سال مانند مجنون در بیابان میگردم / دل لبریز از درد دارم و زبانم لال شده است
پسر حمزه، سروقد و خال نارنجی / تسبیح به دست گرفته و آستین را بالا زده است
اگرای دنیا، حال عاشق را بدانی / شب تا سحر گردنش برگشته به روی بازو (بالین) است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.