چَنگی که نه شه چنگ ره نَواوَرِهْ چنگْ
از شِرم زِهره، سَرْ بزنه هزار چنگْ
نوازِننْ هرگه که دَرْ اَیْرِهْ آهنگْ
پَروین فَلِکْ هَمْ به تو آرْنه آهنگْ
تا ماهُ و خُور و فلکْ روشنْ کِنِنْ چنگْ
رامشگر تنه چنگْرِهْ نَوابَرِهْ چنگْ
تا سُهیلْ به کویِ یمن آوره رنگْ
ته دولتْ اَندی بوکه کَیْهوُنْ کِنِهْ وَنْگْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
چنگزن که چنگ خود را به نوایی ننوازد / از شرمساری زهره، هزار چنگ بر سر خود میزند
مینوازند آنگاه که صدا درآید (اثر بگذارد) / پروین فلک هم با تو همآهنگی (همنوازی) میکند
تا ماه و خورشید و فلک، چنگ خود را روشن کنند / رامشگر، چنگ تو را به نوایی میپردازد (مینوازد)
تا سهیل، دیار یمن را منوّر و رنگین سازد / دولت تو آنقدر طولانی شود که کیهان، آوازهی آنرا آگاهی دهد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.