امیر گِنِهْ: که، دارمه هوایِ ته زِلْفْ
مِنْ مَجنونْ صفتْ مِجِمْ برایِ ته زِلْفْ
اونُ سرخه گِلِ غنچهْ سزایِ ته زِلْفْ
بَکُوشْتِهْ مِرِهْ جُور و جفای ته زِلْفْ
تا بَکِتْ به مه دِلْ حلقههای ته زِلْفْ
جانْ دارمه یکی کمّه فدایِ ته زَلْفْ
دلْ گیرمه خُتَنْ تا به خِتٰایِ تِهْ زِلْفْ
عالِمْ سَرْ به سَرْ نِصْفِهْ بهایِ ته زِلْفْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: که، هوس زلف تو را دارم / مجنونآسا در جستجو و تکاپوی زلف توام
آن غنچهی گُلگون، شایستهی زلف توست / جور و جفای زلف تو مرا کشته است
تا دل من گرفتار چنبرهی زلف تو شد / جانی دارم و آن را فدای زلف تو میکنم
ختن تا به ختای زلف تو را به دل قرار میدهم / سراسر جهان برابر نیمهی بهای زلف تو است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.