کَیْ دارمه تِماکه زاغْ بییِهْ به ته باغْ؟
مه سُوته دِلِ سَرْرِهْ دچینه سی داغْ؟
من ته بِلْبِلِ مَسْمِهْ، ته غنچهی باغْ
حَیْفِهْ بِلْبِلْ مَسْتْرِهْ غَنّی بَوّه زاغْ
زنگی وَ چه گُونْ دیمِهْ سییو تِری زاغْ
بِرَهْنِهْ بَدِنْ گَشتْ کَننْ یاسمینْ باغْ
خُور سَرْدَرْ کِرْدِهْ سیمینْ دریچهیِ طاغْ
بلکه هِندُسْتُونْرِهْ دَکِتْ بُو تُرکِ چاغْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کی (کجا) آرزو دارم که زاغ وارد باغ تو شود؟ / و به روی دل سوختهی من بسی داغ بینبارد (بچیند)؟
من بلبل مست توام و تو غنچهی باغ هستی / ظلم است که بلبل مست تو را، زاغ همنشین شود
زنگی بچگان را از زاغ، سیاهتر دیدم / که برهنه، در باغ یاسمین به گشت و گذار بودند
خورشید از تاق دریچهی سیمین سر برون میکرد / شاید ترک چاغ به هندوستان افتاده باشد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.