نازنینْ به ته باغْ دَرِهْ مَنِهْ دِلْ داغْ
بِشْکفته گِلْ غُنچه نَچیمِهْ ته باغْ
اَنْدی تِمنّا دارمِهْ بَومْ تنه داغْ،
رخصتْ بَووُنه که مِنْ بییِمْ تنه باغْ
زَنْگِلْ دیمه، سیمِهْ بَدنْ، نرگِسهْ زاغْ
بسٰاته ظِلِمٰاتِ دِلِهْ، سُوسِن باغْ
تُرکْرِهْ دیمه آتِشْ بَزِهْ دامِن داغْ
خُور به عِراقْ بَوِرْدِهْ تُرکِسْتُونِ چٰاغْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نازنینا! داغ دل من در باغ توست / زیرا غنچهی گل شکفته را از باغ تو نچیدم
آنقدر آرزومندم که داغ [عشق] تو را بازگو کنم، / و اجازه داشته باشم که وارد باغ تو شوم
سرخروی سیمین بدن و کبود چشم / در میان تیرگی، باغ سوسن آراسته است
ترک را دیدم که در دامن داغ آتش افروخته / خورشید، سپیدی ترکستان را به عراق (شامگاه) برده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.