اَمْرُو دلبری آواز بییامُو مه گُوشْ
بیبنگُ و شرابْ، دَرْدَمْ بویمِهْ بیهوشْ
ته شَرْبِتِ لُورِهْ هرکی هٰاکنی نُوشْ
مِجی خِضْرآسٰا وُ مرگْ بَوّهْ فرامُوشْ
اونْ مِحالْ که ته غمْ بییّه مه هم آغوشْ
مه نالِهْ به عَرْشْ شییهْ مِلائِکْ گُوشْ
رِوا نِدارْمِهْ (نه آرمه) غَمْرِهْ کَسْها کِنی گُوشْ
ته بارِ غَمْ سی مِنْ بُو، کَشِمْ (کشمّه) منْ شه دوُشْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امروز آواز (صلای) دلبر به گوشم رسید / بی بنگ و شراب، دز دَم (در آن) بیهوش شدم
شربت (شهد) لب تو را هر کس بنوشد / مانند خضر، عمر ابدی مییابد و مرگ را فراموش میکند
آنگاه که غم تو با من همآغوش میشد / نالهی من در عرش به گوش فرشتگان میرسید
هر شب که عشق تو با من همآغوش میشود / فریاد من در عرش به گوش فرشتگان میرسد
روا نمیدارم که آوای غم تو را کسی بشنود / بارِ غم تو اگر سی من باشد، آن را بدوش خود میکشم
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.