گاهی مَسّهْ، گَهْ بیهوشْ، گٰهی مِنٰاهوشْ
هَردمْ توبهیِ حقّْ به دلْ مه کِنی جُوشْ
هَلی وُ پِشمالی دِشندی بُناگوشْ
ته نخجیرِمهْ، شِهْ کَمِنْ دَرْآوِرْمِهْ دُوشْ
مَطْلوبْ وینه که سَخُونْرِهْ هٰاکنی گُوشْ
دا قَصّهیِ مَجنونْ بَنوُو فِرامُوشْ
هر کس که مَطْلوبِ دَسْ زَهر هٰاکِنی نوشْ،
سُونِ آبِ طَهُورِهْ، وینه هزارْ جُوشْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
گاه مست و گاه بیهوش و گاهی مدهوش است / هر دم توبهی در راه حق، به دلم میجوشد
زلف چون گل آلوچه و شفتالو را بر بناگوش افشاندهای / شکار تو هستم، کمند زلف را بر دوش من بیفکن
مطلوب بایستی که این سخن را آویزهی گوش کند / تا داستان مجنون فراموش نشود
هر کس که از دست مطلوب خود زهر بنوشد، / هزار جوش آن، مانند آبِ پاک بهشتی است (بسان آب طهور، هزار چشمه میبیند)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.