قلندر صفت دَوِسْمِهْ شه تنْرِهْ پُوسْ
مِجْمِهْ دَرْ به دَرْ گمّه حق اللّهِ دوسْ
اگر که منه حالره بَدوُنی مه دُوسْ،
دِباله مِنِهْ سَرْینْ، دُو آجِهْ مه پُوسْ
پَرِسْتِشْ کِنی دَیْر و زنّار و ناقوسْ
بهتر که گرُوه خِرقِهْ پوشِ سٰالُوسْ
مِرِهْ میسّرْ گر بَووّه دُوستِْ پابوسْ
اونْ بهترْ که دارمْ گَنْجِ دٰاقِیٰانِوسْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مانند قلندر، بدن خود را با پوست پوشاندهام / در به در گدایی میکنم و میگویم: «حق الله دوست»
اگر که دوست حال و وضعم را بداند، / دو بازویم متکای من و پوست بدنم رویانداز من است
اگر دیر و زنّار و ناقوس را بپرستی / بهتر است تا که گروه خرقهپوش سالوس را
اگر پایبوسی دوست برایم میسر شود / بهتر از آن است که صاحب گنج دقیانوس شوم
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.