اَوی دُوسْ به گیتی بَسْ نِخارِهْ مِهْکٰارْ
کَتْمِهْ شووُ روز، دیمْ دکِتْ سُونِ ویمٰارْ
سُوزِّمِهْ، و تَشْ (آتِشْ) بُونه هَر روزی سیوٰارْ
مصاحبْ مِنِهْ دَرْدِهْ، اَنْدوُهِهْ تیمٰارْ
امیر گِنِهْ: هر کسْ که مِجی اَوی یٰارْ
پَنْدارْ کِهْ دَنی، وی نَکِرْدبی هِچّی کٰارْ
نَخچیرْ که هُمونْ لٰارْ بَچِری (بَچرِهْ) یکیوٰارْ
یَقینْ کِهْ نَخْچیر کِشْتِهْ بَوی بِهْ نٰاچٰارْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آوخ که بیدوست جهان برایم ناخوش و ناگوار است / شب و روز مانند بیمار به رو (دمر) افتادهام
به آتش عشق میسوزم که هر روز سی برابر میشود / همنشین من درد است و اندوه تیمارگر من
امیر میگوید: هر کس که بییار گذران نماید، / پندار که او در گیتی، هیچ کاری انجام نداده است
نخجیری که یکبار در دشت لار چراکند (بچرد) / یاور دارم که آن شکار به ناچار کشته میشود
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.