اَیْ حُوریوَشْ مِسْتِهْ چَشْ، آهویِ لٰارْ!
تِهْ ناوُکِ عِشْقْ هٰا کِرْدِهْ مِهْ دِلْرِهْ کٰارْ
مِهْ سَرْ سِتِمی سَنْگْ خِرْنِهْ روزی سیوارْ
جفاکَشْ همینْ مِنْمِهْ، تویی جِفٰاکاٰرْ
اَوی دُوسْ به گیتی اَرْدَووُ یکی وارْ
شیرینْ خِسروی وَرْنَمِرْدْ بُوهِچّی وارْ
دوسْ شِه (شی) کَمِنْدِ سَرْ بَکِشی بُو به تارْ
هَرْ گُوشِهْ یکی شهر وُ مییُونْ یکی لٰارْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای حوریوش!ای خمارین چشم وای آهوی لار! / ناوک (تیر) عشق تو، بر دل من کارگر (مؤثر) گشته است
روزی سی بار سنگ ستم بر سر من میخورد / همین من جفاکش هستم و تو جفاکاری
اگر میشد که کسی برای یک بار هم در گیتی بدون دوست بهسر بَرَد / شیرین برای خسرو هرگز جان نثار نمیکرد
دوست، اگر کمند گیسو را تبدیل به تار میکرد / هر گوشهاش شهری و میانهی هر شهر دشتستان لار میشد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.