شَ اْللّهْ دل بَسُوجی تُو به هیمهیِ نار
مِرِهْ غریبی کیچهْ دینْگُویی بٰازارْ
هر جایی دِلْ دارنی، گِلْ نکنّهْ بازار
هر رُوزِهْ تِرِهْ خِشْ اِنِهْ با یکی یٰارْ
میبختْرِهْ سییُو کِرْدِ هنْدوُیِ سییُوکٰار
اَبْری سییُورِهْ مُونِنْدْ، بِهْ گُوشِهِیِ لٰارْ
وٰاسْتِرِ دِزِلْفْ، دِلْ شییِهْ جٰانِبِ یٰارْ
دیرْهٰا کِرْدِهْ بَلْکِهْ گُومْ بِّوی شُوی تٰارْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای دل! انشاءالله به آتش هیزم بسوزی / مرا در غریبی، سرگردان کوچه و بازار کردهای
دل هر جایی داری، بازار آن رونق نمییابد / [زیرا] هر روزه با یاری سرخوش میشوی
هندوی سیهکار تو، بخت مرا سیاه کرد / مانند ابر سیاهی است که در گوشهی دشت لار میبارد
برای دو زلف (گیسوی) یار، دل به سویش میگرایید / دیر کرده است، شاید در شب تار گم شده باشد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.