سَودٰائیمِهْ تِهْ وٰا دَکِتْ کیچِهْ بٰازٰارْ
اَشْکِ سِرْخْ بِهْ مِهْ چِشْ کَلِنِهْ چَچیوٰارْ
اَمیرْ گِنِهْ تِهْ نَدیینْ، رُوزی سی وٰارْ
بِنٰالِمْ بِهْ اُونْسُونْ کِهْ طِفْلِ اَوی مٰارْ
گَرْ دُوسْ وَرْ مِرِهْ رُو وَرِنْ یٰا رُوبٰارْ
یٰا مَنْصُورْ پِیُونْ وَرِنْ بِهْ پٰائینِ دٰارْ
تی وٰاسْتِرْ مِرِهْ پُوسْ کِنِنْ زٰاری زٰارْ،
اَنَاالْحَقْ بِهْ تِهْ سَرْکِهْ تِهْ یٰارْمِهْ تِهْ یٰار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سودابی (خریدار) عشق توام و سرگردان در کوچه و بازارم / اشک خونین از چشمم چون خونابهی هیزم تر به گاه سوختن، فرو میریزد
امیر میگوید: برای (بهسبب) ندیدن تو، روزی سی بار، / مینالم بدانسان که کودک بیمادر مینالد
هر گاه مرا به خاطر دوست به رود یارودبارم افکنند / یا منصوروار به پای چوبه دارم ببرند،
اگر برای تو پوست تنم را زار زار بکنند / اناالحقگویان به سر تو سوگند میخورم که «یار توام، یار توام»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.