تٰا ایزِدْ بِسٰاتِهْ مٰازِرُونْ رِهْ نُووِرْ،
هَمُونْ دَمْ تِنِهْ دُولِتْرِهْ هٰاوَرْدْ هٰاوَرْ
ایزِدْ تِهْ ثِنٰاگُوئِهْ، چَرْخْ تِهْ ثِنٰاگِرْ
تِهْ چِشْ بَگِرْدی دُورِ چَلْ تٰا بِهْ آخِرْ
یٰا رَبْ کِهْ تِرِهْ مَکِّهْ بُوینِمْ حٰاضِرْ
اِحْرٰامْ دَوِسْ اُویِ زِمْزِمْ ریجِنْ تِهْ سَرْ
حَجِرُالْاَسوِدِ سَنْگِرِهْ بَوینِمْ تِهْ وَرْ
یٰارَبْ کِهْ هَمُونْ دُولِتْ بَمُوّنِهْ تِهْ وَرْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
تا ایزد، مازندران را تازه ساخته بود / هماندم دولت و حشمت تو را، رهآورد آورده بود
ایزد ستایشگوی و چرخ گردن ستایشگر تست / «آرزو میکنم» چشم تو تا آخرین روز چرخ گردون بگردد (زنده بمانی)
یارب، تو را در مکّه حاضر بینم که: / احرام به بر کردهای و آب زمزم بر سرت میریزند
(آرزو میکنم) تو را برابر «حجرالاسود» ببینم / الهی که همان دولت و حشمت برای تو پاینده بماند
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.