سِهْ چِی بِهْ دَنی کِهْ دِلْ دَرْ آوَرِهْ دَرْدْ
اَوِّلْ عِشْقِهْ کِهْ گُونِهْرِهْ هٰا کِنِهْ زَرْدْ
دُویُّمْ بیکَسی، تَنِ تَنْهٰا بَوَوِهْ فَرْدْ
سِیُّمْ مِفْلِسی، گِرْدِنْ کَجْ آوَرِهْ مَرْدْ
نٰاکَسْرِهْ بَتّوُمِّهْ گِتِنْ شِهْ دِلِ دَرْدْ
نٰاکِسْ دٰارْمِهْ کِهْ مِهْ غَمْرِهْ هٰا کِنِهْ سَرْدْ
اَمیرْ گِنِهْ اینْ غِصِّهْ مِجِمْ دینِهْ، فَرْدْ
بٰافِکْروُ خِیٰالُ خُو هٰا کِرْدْمِهْ، بَسی دَرْدْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سه چیز به دنیا (دیدهاید) که دل را به درد میآورد / اول عشق است که گونه را زرد میکند
دوم بیکسی است که شخص یکّه و تنها میشود / سوم مفلسی است که گردن مرد را کج میکند
نه به کسی میتوانم درد دلم را بیان کنم / نه کسی دارم که اندوه سوزانم را سرد و خاموش کند
امیر میگوید: از این غصه، با جنون و تنهایی به سر میبرم / با این همه درد، با فکر و خیال خو گرفتهام
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.