دَرْآمُو بِهْ حَمُّومْ، خِدْرِهْ بٰا صَفٰا کِرْدْ
آیینه بِهْ دَسْتْ، سَیْرِ صُنْعِ خِدٰا کِرْدْ
دِ اَژْدَرْرِهْ شِهْ سیمِ سَرْ آشِنٰا کِرْدْ
مُکَمِّلْ بَیِّهْ دُوسْتوُ تَعْریفْ بِهْ مٰا کِرْدْ
یٰا کِهْ ظِلِمٰاتْ اویِ حَیٰاتْرِهْ جٰا کِرْدْ
یٰا کِهْ عٰاشِقِ رُوزْرِهْ کِهْ شُو آسٰا کِرْدْ
مِهْ دُوسْتْ بِهْ مِنِهْ کِشْتِنْ بَسی حَیٰا کِرْدْ
گِلْ کِهْ مِنِهْ سُونْ، شِهْ جُومِهْرِهْ قِبٰا کِرْدْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
از حمام به درآمد و خود را آراسته و باصفا کرد / آیینه در دست، هنر و صنعت خداوند را تماشا کرد
دو اژدر (گیسوان) را به روی چهرهی سیمین فروهشت / دوست از زیبایی مکمل شد و آن را به ما شناساند (نمایاند)
یا آب زندگی را در درون تیرگی جای داد (جابه جا کرد) / یا که روزگار عاشق را شبآسا تیرهگون نمود
دوست من در مورد کشتنم بسیار شرمنده شد / گل که مانند من، پیراهن خود را قبا کرد (چاکچاک کرد)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.