گِلِ دَسْتِهْ، حَمُّومْ سَرِ زِلْفْرِهْ وٰا کِرْدْ
سُنْبُلْ دَسْتِهْ دَسْتِهْ، چپ وُ رٰاسْتْ رِهٰا کِرْدْ
سییوُ مَهْرْرِهْ بٰا کُوهِ سیمْ آشِنٰا کِرْدْ
دِوٰارِنْگْرِهْ زیرِ چَپوُ رٰاسْتْ رِهٰا کِرْدْ
آتِشْ پٰارِهْ، اوبی دِلِهْ طُرْفِهْ جٰا کِرْدْ
خُونِ عٰاشِقُونْرِهْ دَسْتوُ پٰا حِنٰا کِرْدْ
شُونِهْ بِهْ مَشّاطِّهْ، کَمِنْدْرِهْ اِلٰا کِرْدْ
قَطْرِهْ قَطْرِهْ دِلِ عٰاشِقْ، خُونْ جِدٰا کِرْدْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دستهی گل، سر زلف را در گرمابه گشود / سنبل موی را دسته دسته به چپ و راست، رها کرد
مار سیاه را با کوه نقرهفام آشنا کرد / دو بادرنگ را زیر چپ و راست بدن خود رها کرد
آتشپاره در میان آب به شگفتی قرار گرفت / از خون عاشقان، دست و پای خود را حنا بست
شانه به آرایشگری کمند زلف را باز کرد / قطره قطره خون را از دل عاشق جدا کرد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.