گتمهْ که دمی دُوستْ ره نَوینمْ جایی
هَمُونْ دَمْ منهْ جان و مه دلْ دَرْآیی
ته نَدینْ مهْ تن رشته بیِّه، وایی
شادْباشْ تو که منْ دارْمهْ اندی جفایی
تَرْسمّهْ جُوونی، اَجلْ مه سَرْ آیی
دینْگننْ به خاکْ، ته عشق مره گردْ آیی
پرسشْ هاکننْ، پرسشْره مه اَرْخایی
پرسنْ پرسنْ، ته نوم رهْ زبُونْ دَرْآیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
میگفتم: اگر یارم را در جایی نبینم / هماندم جان و دل من از بین میرود
وای که برای ندیدن تو تنم چون رشتهی باریک شد / ولی تو شاد باش که من تاب اینهمه بار جفا را دارم
میترسم که در جوانی، مرگ من فرابرسد / و به خاکم بنهند و آنگاه باز عشق تو مرا فراگیرد.
اگر پرسشم بکنند و تو چگونگی پرسش را بخواهی / پرسان پرسان نام تو را بهزبان خواهم آورد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.