دلْ دارْمه یکی، دارْنه تنه هوایی
چشْ دارمه یکی، دایمْ به اَندوه هٰایی
ته واستره خون شونه مه دیده هایی
ته واستره مه سینه ره تَشْ درآیی
آتشه منه سینه گتنْ نَشایی
اُو وینه تنهْ لُو که تَشْ ره میرایی
ته خندهلو دارْنهْ مَرهم زخمایی
مرهم وینه ته لُو که کشهْ تَشْهایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دلی دارم که هوای تو را دارد / چشمی دارم که دایم پر از اندوه است
برای تست که از چشمانم خون روان میشود / برای تست که از سینهام، آتش زبانه میکشد
در سینهام آتشی است که نمیشود بیان کرد / آب از لب تو میباید تا آتش را بمیراند (خاموش کند)
خندهی لب تو مرهم زخمها است / مرهم لب تو باید تا آتشها را خاموش کند (بکشد)
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.