گُلدستهْ به ظُلمٰاتْ همیشه شوبی
کَسْ نیه که مه پیغُوم به ته بَوُویی
خینْ شنّهْ مه دیده و مجیک پرزویی
اونْ دَرْدْ که مره شونه، تره نَشویی
ته غمزه منه قاتله، روز و شویی
ته نازه که مه کشتنِ تیغ ره سُویی
دوست که کشتنِ دلْ ره بساته گویی
مره بمردنْ غم نیه، نیمه جویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دستهی گل همواره به درون تاریکی میرود / کسی نیست که پیغام مرا برای تو بگوید (بیاورد)
از دیدهام اشک خونین میریزد و مژهام پاکش میکند (آن را میپالاید) / آن درد که در وجود من میگذرد، بر تو نمیگذرد
ناز و غمزهی تو روز و شب کشتارگر من است / ناز تست که برای کشتن من، تیغ را تیز میکند (به سنگ میساید)
گویی که دوست دل خود را برای کشتنم آماده کرده است / مرا از مردن، نیم جویی (جووی) غم و اندوه نیست
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.