سوایِ مه دوستْ، کَسْ نوم ره مه نَئیرهْ
هر روزْ نو به نو، امیر ته ور بَمیره
شو دارنه صحبتْ، روز جایِ دیگر (بوره) گیره
مه وَرْ سرزنشْ بُو، از جوُون و پیره
دلْ داشتمهْ یکی، تَرکشْ بساتمه تیره
روزی صد هزارْ تیرْ خورْنهْ مُونگهْ چیره
اگر کسی پَیْ به خودْ غم گیره،
منْ غَمْ پرْدارْمهْ، بَرسْ که بارْ بئیره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
سوای دوستم، کسی نام مرا یاد نمیکند / امیر: هر روز نو به نو برای تو میمیرد
شب با من سخن میدارد و روز به جای دیگر میرود / و برای من از طرف پیر و جوان سرزنش ایجاد میشود
دلی داشتم که آنرا برای تیر ترکش ساختم / که روزی صد هزار تیر از ماه چهره میخورد
اگر کسی پی در پی در خود اندوه بیندوزد / من غم بسیار دارم [کس] بفرست که بارگیری کند
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.