امیر گنه: عاشقمهْ چشمِ کنارْته
دلْ بَخرْدهْ مه، تیرِ پیکٰانْ گذارته
مُدّتْ وَخْته که حَیرُونمه کار و بارْته
یکْ غَمزهْ هزارْ کَسْ بُونهْ جانْسپارْ ته
دْعَنبرهْ به دُورِ رُخِ گُلعذار ته
«کُفرْ» گردِ «ایمون» بَکشیِهْ حصٰارْته
پرْتُومه که مه دلْ دَکْت چاهسارْ ته
گویا جانْ هدٰا چٰاهِ بنْ، انتظارْ ته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: من عاشق گوشهی چشم تو هستم / دلم در گذرگاه تو، پیکان تیر (آن چشم) خورده است
مدت زمانی است که از کار و بار تو در شگفتم / با یک کرشمهی تو هزار کس جان میسپارند
دو گیسوی عنبرین تو به دور رخ گُلعذار تو قرار دارند / کفر «زلف» به دور ایمان «چهره» تو بارو کشیده است
خیلی وقت است که دل من به چاهسار (چالهی زنخ) تو فروافتاده / گویا در ته آن چاه، به انتظار تو جان باخته است
برگردان به نظم
گفت امیر: عاشقم به گوشهی خمار تو
تیر خدنگ خورده دل، در گذر گذار تو
دیرزمان به حیرتم از همه کار و بار تو
میشودی هزار کس، به غمزه جانسپار تو
دو عنبرت به دور رخ، آن رخ گُلعذار تو
کفر حصار زد به ایمان و به روزگار تو
دیرزمان فتاده دل، در ته چاهسار تو
در بن چاه گوئیا مرده در انتظار تو
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.