خشْ باختهْ شاهِ حَوشْ گوشهْ لارْته
نَترسیهْ اَزْ زخمِ سیُوئه مارْته
قَسمْ خرْمه نَقّاشِ نَقش و نگارْ ته
اُونْ حلقهْ حلقهْ زلفِ مشکینِ مارْته
امیر گنه: گُلشنْ ره امرُو گلزارْته
سه وُ گل وُ وارنْگ بَرْسیِهْ دارْته
اسٰا هَرْ طَرفْ عاشقْ اِسّا هزارْ ته
پَریوَشْ اسٰا هَسّهْ وَخْتِ شکارْته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شاه حبش به گوشهی دشت لار تو خوش خوابیده / و از نیش زخم مار سیاه تو نترسیده است
به نقّاش (ایزد) نقش و نگار تو سوگند میخورم / و به آن حلقهحلقه گیسوی ماروش تو [سوگند میخورم]
امیر میگوید: امروز گلشن و گُلزار تویی / سیب و گل و بادرنگ تو، رسیده است
اکنون به هر سوی اندام وجود تو، عشّاق ایستادهاند /ای پریوش اکنون هنگام شکار کردن تست
برگردان به نظم
شاه حبش
قسم بدان نگارگر، به نقشه و نگار تو
به حلقه حلقه مُشکسا، به زلف همچو مار تو
گفت امیر: این زمان، زیور گلشنم تویی
سیب و گل است و بادرنگ، پخته کنون به دار تو
هزار عاشق هر طرف، منتظر و کشیده صف
وقت، پریوشا بود مناسب شکار تو
غنوده خوش، گوشهی دشت لار تو
واهمه چون نکرده از، زخم سیاه مار تو
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.