امیر گنه: عاشق رهْ ملامت نییه
عاشق ٰرهْ به عالمْ مجشْ راحتْ نییه
سینهْ هدفِ تیر و حمایتْ نییه
خِرِهْ سِتم سنگ و شکایتْ نییه
دوُنستمهْ ته لافْ ره محبّتْ نییه
دَرْ شُومّهْ منْ این شَهرْ که مُروّتْ نییه
مه دوستْ با رقیبْ نیشته قباحتْ نییه؟
مگرْ که انصافْ بالایِ طاعتْ نییه؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: عاشق را سرزنشی روا نیست / [زیرا] گذران وی در جهان همراه با آسایش نیست
سینهاش (عاشق) هدف تیر است و پشتیبانی ندارد / سنگ ستم بدان میخورد و جای شکایت نیست
میدانستم که لاف زدن تو از روی مهرورزی نیست / از این شهر بیرون میروم که در آن مروّتی نیست
دوست من با رقیبم همنشینی میکند، آیا زشت نیست؟ / «مگر انصاف بالاتر از طاعت نیست»؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.