امیر گنه: مه دوستْ بدرهْ یا هلاله؟
یا سَرچشمهی اُونهْ که بیزوالهْ؟
ته مشکینه میکه عنبرینه خاله،
هَرْ حَلقهْ هزارْ جیم وُ هزارونْ داله
اُونْ تنه دیمْ دَرهْ، اُونْ چی مٰالهْ؟
نَدوّمهْ زلْفِ سیٰاهیهْ یا خاله؟
دِ وارنگْ که ته پیلهْ اسّائهْ کٰالهْ
بَپیسْتْ وی حَروُمْ، نپیسّهْ وی حلالهْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: چهرهی دوستم مانند بدر یا هلال است؟ / یا سرچشمهی آب حیات است که زوالناپذیر است؟
موی مشکین تو که هر تارش عنبرین است / هر حلقهاش هزار چین و هزاران شکن دارد
آنکه در چهرهی تست، نشانهی چیست؟ / نمیدانم سیاهی زلف است، یا خال مشکین؟
دو بادرنگ که روی سینهات برپا هستند نارسند / پوسیدهاش حرام و نپوسیدهاش حلال است
برگردان به نظم:
گوید امیر: یارم بدر است یا هلال است؟
یا چشمهی خروشان، جاوید و بیزوال است
هر تار زلف مشکین، خوشبوی و عنبرین است
هر حلقهاش هزاران جیم و هزار دال است
آنکه به چهرهی تست، از چه اثر گرفتست؟
من این سیه ندانم زلفست یا که خال است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.