امیر گنهْ: کی دَوْسه مَهْ چشِ سو؟
مه رُوشنه گیتی شُوی تارِهْ بی تو
هَمونْ اوّلهْ رُوزْ که بدیمهْ ته رو
ز دَوسّمهْ طمع که تره کَشْ اَئیرُو (هئیرو)
ته چیرهْ رهْ خو بَدیمهْ، مَسّه آهو!
هر روزه ذلیل وُ شُو هلاکمه بی تو
تا ته گلهْ وَلْگْ، بَنْده به ته مشکِ بو
سَحَرْ سامری جا کردهْ یاسمینْرو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: چه کسی روشنایی دیدهام را بسته است؟ / روزگار روشنم بی تو چون شب تار است
همان روز نخست که روزی تو را دیدم / آرزو (طمع) کردم که تو را در آغوش بگیرم
چهرهی تو را به خواب دیدم،ای آهوی مست و شنگول! / هر روزه زار و هر شب بی تو هلاکم
تا برگ گل تو به زلف مشکبوی تو بسته است / سحرگاه سامری روی یاسمن تو جای میگزیده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.