شَمَرْ رهْ دیمهْ سوجنْ، فرعونْ و ریجنْ
دَفْ رهْ دیمه با چنگ و تنبورْ کمیجن
وارنگْ بٰا پیازْ اوُخرنْ، مِهْرْ اندیجنْ
نَرْگسْ به فراقِ دِ چشْ ته، وریجنْ
سنْبلْ دیمه که با سرخه گل آمیجنْ
زنگی دیمه که سرخه گلِ سَرْ ریجنْ
صدفْ دیمه که با دُرّ یکجا دریجنْ
شه سوته دل رهْ دیمه که آتش پیچنْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمر را میدیدم که میسوزانند و فرعون را بریان میکنند / دف را میدیدم که با چنگ و تنبور با هم مینوازند
بادرنگ و پیاز با هم آب میخورند و مهر میاندوزند / نرگس از فراق دو چشم تو بریان میشود
سنبل را میدیدم که با گل سرخ آمیزش میکند / زنگی را میدیدم که بر سر گل سرخ ریخته است
صدف را میدیدم که با دُرّ در یکجا ریخته است / دل سوختهام را میدیدم که در آتش به خود میپیچد
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.