اَمیر گنه: تا تُخم خلق پاشنْدیین
این شربت (شَروتِ) مِرِه اُوندَمْ بچاشندیین
اُون مَحَلْ که عشقِ تش ره واشندیین
مره به هَمُونْ آتش دپاشندیین
اوندم که منه کارره کلاشندیین
او بیاردنْ، غَمْ مایه بچاشندیین
خوبکرده وی نمکْپلاشندییت (بپاشندیین)
دستِ فلک، خون دل پلاشندیین (بپاشندیین)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: تا تخم آفریدگان را میپاشیدند / درآندم این شربت را به من چشانیدند
آنگاه که آتش عشق را میافروختند / مرا به همان آتش افکندند
آن دم که کار (قالب) مرا میریختند / آب آوردند و مایهی غمم چشانیدند
او (محبوب) به نمک پاشیدن زخمم خوی گرفته است / و به دست سرنوشت، خون دل پاشیدن را
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.