این شهرْ من غریبْمِه، تو غریبه سَوجنْ
شه د چشِ سوگَنْ که مرهْ نَسوجنْ
مردمْ دوستْ نواجنْ، دشمنو نره سوجن
ته دشمن نواجنّی و دوستْره سُوجنْ
ته واسِّرْ مجنْ دلْ درد وُ سینه روُجنْ
ته ورْ برْممْ، تَنْ کاهنْ، میونْ سُوجنْ
مرهْ ربابْ سونْ به هر آهنگ نواجن
دست زنّی مره، کنّی خشهْ واسِّرْ خنْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
در این شهر من غریبم و تو سوزانندهی غریبی / سوگند به دو چشم خود که مرا مسوزانی
مردم دوست را مینوازند و دشمنان را میسوزانند / امّا، تو دشمن را مینوازی و دوست را میسوزانی
برای تو با دل درد و سینهی سوزان و ریش بهسر میبرم / اگر از نزد تو برمم (دور بشوم) پیکرم میکاهد، و میانم میسوزد
مرا چون ساز رباب، به هر آهنگی مینوازند / تو مرا دست میزنی و برای خود میخندی
برگردان به شعر پارسی:
غریب شهر منم، تو غریب سوزانی
قسم به نرگس چشمت، مرا مسوزانی
همه به دوست نوازند و دشمنان سوزند
تو دشمنان بنوازی و دوست سوزانی
ز بهر تست دلم زار و سینه آتشناک
تن از فراق تو کاهد، درونه سوزانی
ربابوار نوازی مرا به هر آهنگ
سپس به عُنف برانی و خویش خندانی
«م.م. روجا»
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.