چی ساجّمه با اینهمه تُو و تاتنْ
روزْ ره (به) کمینْ خُو، سخنْ ونهْ وٰاتنْ
خارِ مُژهْ، خینو به دیمْ تازه پاتن
دوستْ رها نکنه دامنْ تهْ، به خار اَنداتنْ
آسمونْصفتْ اَنّه تَنْ مه بتٰاتنْ
ناکَسْ مَرْدمُونْ، مرْ بدینه، نَواتنْ
خینو ره خوشِ (خشه) دیده بوینینْ پاتن
خدْره گرفتارِ ناکسونْ نساتنْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
با اینهمه تکاپو (تب و تاب) چگونه بهسر برم / و روزگار را به کدام خوی تو باید معرفی کنم (سخن بگویم)
اگر بار دیگر خار مژه خون بر چهره فرو ریزد / دوست دامن تو را با خارافکنی هم رها نمیکند
آسمانآسا، آنقدر تنم در تابش و لرزش است / زیرا مردمان ناکس مرا دیدند و دشنامم دادند
فرو ریختن خون را از دیدهی خود دیدن / به، که خود را گرفتار ناکسان نساختن
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.