امیر گنه: «گِردهْ قمر» ته خسُوفنْ
اژدرْ به گِلْ سَرْ بَکشی کلافن
مژگونْ خنجرآسٰا بَکشی غلافنْ
پیوسته منه سوته دلْ ره شکافن
ندومّه کاین فتنه چییه،ای دلافن
به لافن تنه چشْها کرده بلا، فن
دوستِ عشقْ منهْ دلْ در اینگونه لافن
لافْ نزن که خوبونْ ره بفا، خلافن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید: گرد قمر (قمر گرد) تو در خسوف است / اژدر بر سر گل کلاف کشیده است
مژگان را خنجرآسا از نیام بیرون کشیدی / که پیوسته دل سوختهی مرا میشکافد
نمیدانم که این فتنه برای چیستای دلفریب؟ / چشم تو بر لاف و فریبندگی، بلا را هنر خود کرده است.
عشق دوست، دل مرا به فریب درافکنده است / لاف مزنای دوست که خوبان را وفا خلاف است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.