تُرکِ مَسّ! به ته گردنْ بویمه آونْ
هَمُونْ رشتهیِ آونْ بویمه پاونْ
چاه زَنَخْدُونْ، دلْ به ته جا بییه بَنْ
چنونکه ضحّاکْ، بندهْ (بنه) کوهِ دماونْ
ویسّه که جومه بَیْبُومْ تنه تَنْ
روزی دسّهوارْ، دوستِ سرسینه سٰاونْ
وَنوشه به باغِ ارَمْ هاونْ هاونْ
د وارنگِ منه دوستْ، به ساوَنْ ساوَنْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای ترک مست! به گردن تو آویخته شدم (آونگان شدم) / و به همان رشتهی آویخته، پایبند شدم
دل در چاه زنخدان تو گرفتار شد / آنگونه که ضحّاک، در کوه دماوند دربند است
بایستی که جامه میشدم و بر تن تو قرار میگرفتم / و روزی دو سه بار سرسینهی دوست را میسائیدم (لمس میکردم).
بنفشه در باغ ارم آویزه آویزه (آویخته آویخته) است / دو بادرنگ دوست به ساییدن، ساییدنی است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.