کٰاشکی نهشْت بومْ شه پا این کُهنه دیرْ من
بسی دست و پا کردمهْ چه نَرّه شیر من
نَر پَلنگْ پیُون خنه بساتمه دیرْ من
اسا وسّه ته پلی بوینم خیرْ من
اُونمَحَلْ دعَینْ داشتمه ندیمه خیرْ من
اسٰاعینک جیرْچی بوینم خیرْمن؟
به شه بیکسی خنه بساتْمه دیرْمن
هلاکه تنه پَلی ندیمه خیر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کاشکی پا در این دیرکهن نمیگذاشتم / مانند شیر نر، بسیار دست و پاکردم
مانند پلنگ نر، در جای دور، کنام ساختم / اکنون که میبایست از تو خیر ببینم
آنگاه که دو چشم بینا داشتم خیری ندیدم / اکنون در زیر عینک چه چیزی ببینم؟
بهسبب بیکسی خانه بهدور از اغیار ساختم / هنوز (تاکنون) که از بر تو خیری ندیدم
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.