اَمیرْ گِنِهْ:ای نٰامُسَلْمُونِ کٰافِرْ
رَحْمی بَکِنْ وُ دَرْدمِهْ دَرْمُونْ بِیٰاوَرْ
شَهْرْ نییهْ تِرِهْ، دِنِهْ بَوْمْ بِهْتِهْ شَهْرْ
دَرْ نییهْ تِرِهْ، دُوشْ هٰا زِنِمْ به تِهْ دَرْ
هَرْ چَنْ خُونی بُوْم، خُونْ بِکَرْدْ بُومْ بِهْ تِهْ دَرْ
تِهْ دِلْ رِهْ مَگِرْ بیرَحْمْ بِسٰاتِهْ دٰاوَرْ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
امیر میگوید:ای کافر نامسلمان! / رحمی بکن و درد مرا درمان کن
تو را شهری نیست که دیوانهی شهر تو شوم / تو را دری نیست که بر آن دوش بنهم (تکیه کنم)
هر چند خونکار باشم و به درگاه تو خون ریخته باشم، / مگر خداوند دل تو را بیرحم و قسیّ ساخته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.