عنایتها توقع دارم از تو
که هم آشفته و هم زارم از تو
عزیزی پیش من چون جان اگر چه
به چشم خلق گیتی خوارم از تو
ز کار من مشو غافل، که عمریست
که من سرگشته و بیکارم از تو
نخواهم گشتن از عشق تو بیزار
بهل، تا میرسد آزارم از تو
طبیب من تویی، مشکل توانم
که درد خویش پنهان دارم از تو
مرا گر باز پرسی جای آنست
که مدتهاست تا بیمارم از تو
اگر در دامن افتد خونم از چشم
و گر در دیده آید خارم از تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسی کوشم که دل بردارم از تو
که بس رونق ندارد کارم از تو
چوبی تو زندگانی دارم از تو
چرا خون جگر میبارم از تو
ندارم دل که دل بردارم از تو
اگرچه هست بس آزارم از تو
گل وصلت به دست دیگرانست
نصیب آخر چرا شد خارم از تو
عزیز بس کسی بودم نگارا
[...]
دلا تا چند در آزارم از تو
گهی نالان، گهی بیمارم از تو
تو فایز در جهان بدنام کردی
برو ای دل که من بیزارم از تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.