گنجور

 
عرفی

تا نام جمال یار بردیم

رنگ از رخ لاله زار بردیم

زآیینهٔ دل به سیل گریه

عالم عالم غبار بردیم

تا کشتهٔ غمزهٔ تو گشتیم

صد شمع به هر مزار بردیم

بردیم به خلوت غمت خاک

از آتش روزگار بردیم

مرهم مرهم زدیم چندان

کز داغ دل اعتبار بردیم

ما شاهد عافیت گزیدیم

ناموس ز هر کنار بردیم

آزاده روی گذاشت عرفی

صد دوش به زیر بار بردیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode