کسی می طربم در ایاغ می ریزد
که زهر غم به گلوی فراغ می ریزد
کسی عنان دلم می کشد به سوی مراد
که خار فتنه به راه سراغ می ریزد
کسی که نعمت مقصود بر درش دیدم
که استخوان هما پیش زاغ می ریزد
گدای نور بود آفتاب در بزمی
که عشق خون جگر در ایاغ می ریزد
دم مسیح بود در مزاج مرده دلان
حدیث عشق که خون فراغ می ریزد
به جوش عشق بنازم که از شکاف دلم
به جای قطرهٔ خون درد و داغ می ریزد
زکات مایهٔ رزق من است آن که فلک
به جیب جلوهٔ طاووس باغ می ریزد
ضمیر روشن ما بین که ظلمت عرفی
به دامنش گهر شبچراغ می ریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.