فغان کز سینه دائم آه بی تاثیر می زاید
صباح عیدم از دل نالهٔ شبگیر می زاید
جهان عشق را نازم که سلطان گدای او
بسی دلشاد می میرد ولی دلگیر می زاید
طلب کن دایهٔ کش زهر بیرون آید از پستان
که طفلان هوس را تشنگی از شیر می زاید
مصیبت بین که غافل مردم و فارغ در آن وادی
که مجنون تنگ لیلی بستهٔ زنجیر می زاید
به دلق و برد و تسبیح از ره مرو عرفی
که از تقوای زاهد شیوهٔ تزویر می زاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.