سر زلف مشکین جانان من
مرا کشت و پیچید بر جان من
ایا ترک سیمین تن سنگدل
هویدا بتو راز پنهان من
دو ابرند زلف تو و چشم من
بعشق اندرون هر دو برهان من
ز مشکست بر سیم باران تو
ز خونست بر زرّ باران من
به فرمان من باش تا برخوری
ترا بد نیاید ز فرمان من
نگردم ز پیمان تو من بدل
مگردان تو دل را ز پیمان من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که شیون نه برخاست از خان من
همی آتش افروزد از جان من
ایا نزهت و راحت جان من
دل و دیده و جان و جانان من
تو درمان جانی و درد دلی
کجا رفتی ای درد و درمان من
گسستندم از تو، نکردند رحم
[...]
بماناد جان تو با آن من
فدای تو بادا تن و جان من
در آید به هر سال در خان من
بسوزد بسی مرز و ایوان من
شود روشن از رویتان خان من
دو روزی بباشید مهمان من
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.