ای بر در تو دولت و اقبال پاسبان
وی خاک آستانهٔ تو کعبهٔ امان
هرکس که همچو حلقه برین در ملازمست
او را اسیر و حلقه بگوشند انس و جان
وانکس که بر در تو نگردد کلید دار
در تخته بند بسته بود چون کلید دان
خرم دریکه باز شود هر سحرگهی
بر درگه خجستهٔ سلطان کامران
خورشید ملک سایهٔ یزدان جمال دین
دارای دهر خسرو گیتی جم زمان
شاهی که اطلس تتق زرنگار چرخ
مانند پرده مینهدش سر بر آستان
بادا همیشه بر در دولت سرای او
تایید و بخت و دولت و اقبال را قران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت و مقام یک درگاه مقدس و بابرکت است که شایسته احترام و ستایش است. شاعر به درگاه معشوق اشاره میکند که چنان ارزشی دارد که مفرغها و کعبههای زمین در برابر آن حقیرند. هر کسی که به این درگاه نزدیک شود، به نوعی در لباسی از محبت و ارادت به بند کشیده میشود. شاعر به دلیری و زندگی خوش در سایهای که این درگاه فراهم میکند، اشاره میکند و از آمال و آرزوهایی که در آنجا تحقق مییابند، سخن میگوید. در نهایت، شاعر برای درگاه این سلطان عظیم و پرنعمت، آرزوی موفقیت و برکت میکند.
هوش مصنوعی: ای که خوشبختی و سعادت در حضور تو وجود دارد، و محافظت میشود. این خاکی که در آستانهٔ توست، همانند خانهٔ امن و مقدسی است که همه به آن پناه میبرند.
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند حلقهای مستحکم به چیزی پایبند باشد، در واقع دل و جانش به آن تعلق دارد و مانند یک اسیر، در آن محکم قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: هر که به در خانهی تو نگاه نکند، مانند کسی است که درب قفل شدهای دارد و کلید آن را نمیداند.
هوش مصنوعی: هر صبح که در باغ باز میشود، شادی و خوشحالی از درگاه سلطان خوشبخت به وجود میآید.
هوش مصنوعی: خورشید، نشان و راهنمای خداوند است، زیبایی دین است و برتری زمان بر جهان را نظاره میکند. او مانند پادشاهی بزرگ در دنیای هستی میدرخشد.
هوش مصنوعی: سلطانی که مانند رخت خواب زیبای آسمان، دستانش را بر آستان دروازه میگستراند.
هوش مصنوعی: باد همیشه بر در خانهی او خوشبختی، شانس و سعادت را به ارمغان بیاورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان
زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان
لب تر مکن به آب، که طلقست در قدح
دست از کباب دار، که زهرست توامان
با کام خشک و با جگر تفته درگذر
[...]
گفتم نشان ده از دهن ای ترک دلستان
گفتا ز نیست ، نیست نشان اندرین جهان
گفتم که ساعتی ببر من فرونشین
گفتا که باد سرد زمانی فرو نشان
گفتم که باد سرد زیان داردت همی
[...]
بگشاد مهرگان در اقبال بر جهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان
سلطان یمین دولت میر ملوک بند
محمود امین ملت شاه جهان ستان
شاهی که پشت صد ملک کامران بدید
[...]
بنگر بدین رباط و بدین صعب کاروان
تا چونکه سال و ماه دوانند هردوان
من مر تو را نمودم اگرچه ندیده بود
با کاروان رباط کسی هر دوان دوان
از رفتن رباط نه نیز از شتاب خود
[...]
گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان
تحویل کرده اند بباغ خدایگان
وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار
نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
نی نی ، که ماه و مشتری از وی ربوده اند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.