کس نداند که مرا با که سر وکار افتاد
گر چه در عشق چنین واقعه بسیار افتاد
غرّه بودم به شکیبایی و خود بینی عقل
برق عشق آمد و در خرمن پندار افتاد
شوق غالب شد و وجدم به خرابات کشید
لاجرم ولوله در خلق به یک بار افتاد
حسن در مکتب عشق آمد و بر لیلی تافت
سوز در سینه مجنون گرفتار افتاد
پرتو شمع جمالش چو برو تافت بسوخت
هم چو پروانه و افسرده در انکار افتاد
یار سرمست به بازار برآمد روزی
راز سر بسته ما بر سر بازار افتاد
مکن ای یار ملامت که چو من بسیاری
از عبادتکده ناگاه به خمّار افتاد
طعنه خلق و جفای فلک و جور رقیب
همه سهل است اگر یار وفادار افتاد
به قضا تن ده و بی فایده مخروش ای دل
همه تدبیر بود بیهده چون کار افتاد
کعبه آسان ندهد دست زیارت کردن
سیر پا آبله در بادیه دشوار افتاد
سر ازین ورطه نزاری نبری تن در ده
چاره ای نیست که این حادثه ناچار افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
کارم از دست شد و دل ز غمت زار افتاد
فکر دل کن، که مرا دست و دل از کار افتاد
بهتر آنست که چون گل نشوی همدم خار
چند روزی که گل حسن تو بی خار افتاد
میرود خون دل از دیده، ولی دل چه کند؟
[...]
دل سودازده در طره دلدار افتاد
گل بچینید که دیوانه به بازار افتاد
همچو مفلس که فتد راه به گنجش ناگاه
بوسه را راه به کنج دهن یار افتاد
هر تنک حوصله ره یافت در آن خلوت خاص
[...]
راز ما خلوتیان بر سر بازار افتاد
پرده بگشا ز در خانه که دیوار افتاد
یار در خلوت ما بود بسد پرده نهان
پرده برداشت چواز خانه ببازار افتاد
آن خرامیدن دلجوی نگر بر لب جوی
[...]
آن نه مست است که می خورد و ببازار افتاد
مست آن بود که در خانه خمار افتاد
دل چون فانوس خیال از اثر شعله شمع
بسکه بر دور تو گردید زرفتار افتاد
شاهد حسن تو در پرده نهان بود هنوز
[...]
ناگهان صاعقه ای در صف گلزار افتاد
کز درخشنده آن لرزه به دیوار افتاد
آب جوی از جریان باد ز رفتار افتاد
شاخ سرو از حرکت مرغ ز گفتار افتاد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.