شمارهٔ ۲۵۵
چون جان و دلم ملازمِ اوست
بنشست به جایِ جان و دل دوست
بوییست بمانده در دماغم
از دوست حیات من از آن بوست
یارم چو به حسن بینظیرست
گوباش اگر به طبع بدخوست
خوی بد اگر چه عیب ناک است
چون لایقِ طبعِ ماست نیکوست
در آرزویِ جمالِ رویش
از آبِ دو چشمِ من روان جوست
تر خواهم داشت دیده از اشک
تا خشک شود بر استخوان پوست
خود چشمهء چشمِ من چنان گیر
کز کثرتِ گریه آبِ آموست
بر ساقش اگر نمیرسد سیل
از قدِّ بلندِ قامتِ اوست
مولایِ دو چشمِ ترکِ اویم
ترک است ولیک با دو هندوست
هندوچه که هر دو جاوداناند
اندیشهء من ز چشمِ جادوست
نینی غلطم کدام جادو
فریاد از آن دو چشمِ آهوست
بربویِ وصالِ او نزاری
مسکین همه ساله در تکاپوست
آری که رقیبِ حضرتِ او
تیرِ مژه و کمانِ ابروست
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: منبع نزاری | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...