به پای عشق درافتادهام دگرباره
عنان به دستِ بلا دادهام دگرباره
درِ ملامت اگر عاقلید مردم را
خبر کنید که بگشادهام دگرباره
هزار بار چو شوریدگان منادی عشق
به گرد شهر فرستادهام دگرباره
رواست گر ز پسم سرزنش کنند که باز
به پیش عقل دراستادهام دگرباره
به آب چشم نزاری خلاص نتوان یافت
ز آتشی که درافتادهام دگرباره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.