تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم
پیرهن گو همه پر باش ز پیکان بلا
که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم
باش یکدم که کنم پیرهن شوق قبا
ایکمان کش که زنی ناوک پیکان به تنم
عشق را روز بهار است کجا شد رضوان
تا برد لاله بدامن سوی خلد از چمنم
روز عهد است بکش اسپرم ایعقل ز پیش
تا تصور نکند خصم که پیمان شکنم
می نیاید بکمن راست تن کشتۀ عشق
خصم دون بیهده گو باز ندوزد کفنم
هانفم میدهد از غیب ندا شمر کجاست
گوشتابی که بیاد آمده عهد کهنم
سخت دلتنک شدم همتی ایشهپر تیر
بشکن ایندام بکش باز بسوی وطنم
دایۀ عشق ز بس داد، مرا خون جگر
میدمد آبلۀ زخم کنون از بدنم
کوی مطلع چه عجب گر برم از فارس فارس
تا بمدح تو شها تیر شیرین سخنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رزبان گفت که این مخرقه باور نکنم
تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم
تا شکمشان ندرم، تا سرشان برنکنم
تا به خونشان نشود معصفری پیرهنم
ای خداوند یکی شاعر ساده سخنم
بمزاح است گشاده همه ساله دهنم
با ندیمان تو عشرت زنم و ربح کنم
نه ندیمان تو . . . لند و بدیشان شکنم
بلکه خود را بندیمان تو می برفکنم
[...]
یارب از عشق چه سرمستم و بیخویشتنم
دست گیریدم تا دست به زلفش نزنم
گر به میدان رود آن بت مگذارید دمی
بو که هشیار شوم برگ نثاری بکنم
نگذارم که جهانی به جمالش نگرند
[...]
دوستکامی که در آفاق چنان نیست منم
زانکه پرورده مخدوم زمانه حسنم
بلبل نعمت فضلم چو علی وچه عجب
که شکفته است گل خلق نبی در چمنم
این کم از شعر عمادیست اگر با شش ماه
[...]
چون ندارم سر یک موی خبر زانچه منم
بی خبر عمر به سر میبرم و دم نزنم
نا پدیدار شود در بر من هر دو جهان
گر پدیدار شود یک سر مو زانچه منم
مشکل این است که از خویشتنم نیست خبر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.