گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نیر تبریزی

ما را بدر میکده دادند اقامت

ای زهد ریائی بروی رو به سلامت

با نرگس جادو بدر صومعه بگذر

تا پیر خرابات نه لافد ز کرامت

از کشمکش زلف درازت چه سرایم

کاین قصه بپایان نرسد تا بقیامت

فرهاد بخواب ار لب شیرین تو بیند

با تیشه ناخن بکند کوه ملامت

تابوت نشان گم نکند کو بمزارم

از سنگ ملامت بگمارند ملامت

فردای قیامت که سر از خاک برآرم

آه ار نبود بر سرم آنسایه قامت

من ربح و خسارت بدرستی نشناسم

بوسی ده و جانی ببر از من بغرامت

ای مردمک دیده من جای تو خالی

کز هجر تو در دیده نماند اشک ملامت

گفتی هوس عشق بتان مایه سوداست

ای مایه سودا سر زلف تو سلامت

نیّر خط مقیاس ز ابروی بتان گیر

تا کج ننهی قبله محراب امامت