سوزنده آتشی که شود پخته خام از او
جام می است خواجه بکن پر مشام از او
آسایشت هواست گر از صبح و شام دهر
خالی مدار بزم بهر صبح و شام از او
نام اربترک باده پرستی است می بیار
هی تا رود بباد مرا خواجه نام از او
ساقی اگر برشوه دهی بوسۀ بشیخ
فتوی توان گرفت بشرب مدام از او
نان حلال گر بود این سان که شیخ راست
صد باز بنزد من آب حرام از او
سرمایه ایست حسن که از روی سرکشی
برخواجه کبر و ناز فروشد غلام از او
نیرّ جناب عشق بلند است نی عجب
گر غافل است زاهد عالیمقام از او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.