تا کی از آرزوی جاه و خطر
به در شاه و زی امیر شوی؟
دشمن من شدی بدانکه چو من
حاضر آیم تو می حسیر شوی
جهد آموختن بباید کرد
گرت باید که بینظیر شوی
که نمیرند جمله باخطران
تا تو، ای بیخطر، خطیر شوی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
تا کی از آرزوی جاه و خطر
به در شاه و زی امیر شوی؟
دشمن من شدی بدانکه چو من
حاضر آیم تو می حسیر شوی
جهد آموختن بباید کرد
گرت باید که بینظیر شوی
که نمیرند جمله باخطران
تا تو، ای بیخطر، خطیر شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی آخر ز خلق سیر شوی
لیک دوری هنوز و دیر شوی
گرد ما گرد تا خبیر شوی
بر سر سروران امیر شوی
که تو هم بعد از آن که پیر شوی
بشکنی زود و گوشهگیر شوی
پند پیران شنو، که پیر شوی
با دلیران نشین، دلیر شوی
تا تو بر زندگی دلیر شوی
نه که از عمر خویش سیر شوی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.