گردبادم خاک در چشم چراغت می کنم
با زبان آتشین چون لاله داغت می کنم
می توانم گلشنت را سوخت از یک برق آه
پاس خاطر داریی گلهای باغت می کنم
باده نابم ولی چشمت به خونم تشنه است
روغن بادامم اما بی دماغت می کنم
با وجود آنکه می دانم کجا داری مقام
لیک با خود پس نمی آیم سراغت می کنم
تا نریزد باده وصلت به کام سیدا
چشم پر خون را نگهبان ایاغت می کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم
از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی
می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.